رمان “مروارید” اثر جان اشتاین بک
رمان مروارید
اثر جان اشتاین بک
ترجمه میترا میرشکار سیاهکل
انتشارات نوآوران
تعداد صفحات: 108
فرمت: پی دی اف
حجم: 1 مگابایت
پسورد فایل فشرده:
www.ketabnic.ir
جوایز و افتخارات
توضیحات محصول
درباره کتاب مروارید اثر جان اشتاین بک
داستان مروارید (The Pearl) اثر دیگری از جان اشتاین بک بود که در ۱۹۴۷ منتشر شد و اثر فاخری به شمار آمد. داستان آمیخته ای است از حقیقت و افسانه و سرگذشت صیادی است که به صید مروارید درشتی که همه مردم از آن گفتگو میکنند، دست مییابد و دوباره آن را از دست میدهد. داستان در نظر خواننده از جاذبه فراوان برخوردار است. وصف شهر، مردم و تنوع حوادث که با آهنگها و نغمههای مختلف از قبیل نغمه خوشبختی، نغمه مروارید، نغمه خانواده و نغمه دشمنی و در پایان نغمه بدبختی همراه است؛ سراسر دلنشین و تأثرآور و حاکی از لطافت ذوق
خلاصه رمان مروارید اثر جان اشتاین بک
ماهیگیری به نام کینو Kino با همسر و فرزندش زندگی میکند. با اینکه فقر به زندگی آنها سایه انداخته اما در عوض مهر و محبت اعضای خانواده، قلبشان را گرم میکند. تا اینکه اتفاقی باعث بیماری فرزند کوچکشان میشود. آنها دربهدر دنبال پزشکی برای درمان بچهشان میگردند اما هیچ پزشکی حاضر نمیشود فرزندشان را معالجه کند، چون پولی ندارند و خیلی فقیر هستند.
کینو با درماندگی به دریا پناه میبرد تا با صید مرواریدی هزینهی درمان فرزندش را تامین کند. بخت با او همراه است و او میتواند بزرگترین مرواریدها را شکار کند. اما برخلاف انتظار او مشکلات دیگری بر سر راهش قرار میگیرد. جان اشتاین بک نویسندهی مشهور آمریکایی در این کتاب بخشی از زندگی سرخپوستان آمریکایی را در خلال وقوع ماجراهایی متنوع شرح داده است.
آشنایی با نویسنده
جان اشتاین بک (1902-1968) esh tayn bek در خانوادهای نسبتا فقیر در «کالیفرنیا» متولد شد. این نویسندهی آمریکایی دوران کودکی خود را در روستایی کوچک گذراند که فرصت کار در روستا و آشنایی با کارگران مهاجر را به او داد. اشتاین بک از کودکی شخصیتی کنجکاو داشت بهطوری که بیشتر وقتش را به جستوجو و مشاهدهی اطرافش میگذراند و ساعتها در جنگلها و مزارع پیادهروی میکرد.
او هرگز تحصیلات دانشگاهی خود را کامل نکرد. با این حال خیلی زود با نوشتن رمانهای واقعگرایانهی خود به شهرت رسید. کتاب «خوشههای خشم» یکی از مهمترین آثار او است که در سال 1939 منتشر و در آن مشکلات طبقهی کارگر شرح داده شده است. او جوایز پرشماری از جمله جایزهی «پولیتزر» politzr و «نوبل» ادبیات را بهخاطر تلاش در راه بازنمایی شکستها و پیروزیهای مردم رنجور کارگر به دست آورد.
«موشها و آدمها»، «شرق بهشت»، «خوشههای خشم»، «به خدای ناشناخته»، «راستهی کنسروسازی»، «اسب سرخ»، «آتش فروزان» و «روزگاری جنگی بود»، «دفتر وقایع روزانهی روسی»، «دره دراز» و «زندهباد زاپاتا» از جمله آثار اشتاین بک است که در فیدیبو قرار گرفتهاند.
در بخشی از کتاب مروارید میخوانیم
«روشی را که شهر پیش میگیرد تا از خود و واحدهایش باخبر بماند شگفتانگیز است. اگر مرد، زن یا کودکی طبق الگوهای شناخته شدهی شهر رفتار کند و دیواری را فرو نریزد و با دیگری فرق نداشته باشد و چیزی را تجربه نکند و مریض نباشد و آرامش و آسایش ذهن یا جریان پایدار و بیوقفهی شهر را نپذیرد و اعصاب مردم شهر را ناآرام کند، آنگاه خبر در سلسله اعصاب شهر پخش میشود و هر واحد با کل ارتباط برقرار میکند.
از اینرو در لاپزا همهی شهر از همان صبح زود میدانستند که کینو میخواهد مرواریدش را در شهر بفروشد. این را همسایههایی که در کومهها زندگی میکردند، صیادان مروارید، خواربارفروشیهای چینی و حتی کلیساروها میدانستند، چون بچههای سرودخوان کلیسا نیز خبر را در گوش هم میگفتند و خبر پنهانی به گوش راهبهها هم رسید. گدایان جلوی کلیسا هم از فروش مروارید حرف میزدند، چون میخواستند موقع فروش آنجا باشند تا ده یک ثمرهی این خوشبختی را صدقه بگیرند.»